سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هنوز - ...وعشق واژه ایست که خداوند آفرید.


ساعت 5:15 عصر پنج شنبه 85/7/27

.


هنوز نگاهت را از من گرفته ای و حتی نیم نگاهی به من نمی اندازی

تنهائی مثلِ خُوره به جانم افتاده است و خاطراتِ عاشقانه ای
که روحم را ذره، ذره می میراند.
تنها گناهِ تو این است که دل به دریا سپردی و با موج هایش روحت را شستشو،
و جرمِ من نچیدنِ سیبی که هنوز بویِ بی گناهیِ هابیل دردستانم مست می‌کند شیطان را.
جرم تو بی گناهی است و گناهِ من گناهی است که در هیچ زمینی نمی تواند ریشه زند
و یا در چشمانِ تو زائیده شود.
تو چترِ نگاهت را از زمین دلم دریغ کرده ای و در قحطیِ واژه ها
سخت ترین مجازات را برایم روا داشته ای.
تا می خواهم واژه ها را سر بزیرِ نگاهت کنم، شب می شود و در تاریکی ،
هم آغوشِ یک سطرِ ماندهِ به ناگفته هایم، به خواب می روم.
خوابی که بدونِ هیچ دغدغه ای درد هایم را
در تو خلاصه می کند و تو هم به نظاره می نشینی تنِ تکیده ام را
که در حسرتِ صدایت هلهله می زند مرگ را.
تو رفتی و من مانده ام با واژه هائی که مهربان تر از دیروزند و
غزل هائی که روز به روز در تو می شکنم، تا زاده شود پری زاده ای
که سهمِ تنهائی ام را ازچشمة چشمانش بنوشم


¤ نویسنده: علی

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من  RSS 

:: بازدید امروز ::
4

:: کل بازدیدها ::
2316

:: درباره من ::

هنوز - ...وعشق واژه ایست که خداوند آفرید.

علی
من همه گفتنی ها رو تو وبلاگ گفتم

:: لینک به وبلاگ ::

هنوز - ...وعشق واژه ایست که خداوند آفرید.

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: موسیقی ::